بسمه تعالی
شعر نگاه تو
همه جا پر از رد پاي نگاه تست
به من نگاه كن
من خراب لحظه هاي بي تكلّفم!
بي نگاه تو
يك نعش مرده
بي حضور و بي تكلّمم!
همه جاي دفتر شگفت خاطرات من
پر از غريو و ازدحام شعرهاي نگاه تست!
كاش با نگاه تو
شب سيه
دوباره مي شكست!
عمر شب
به انتهاي مي رسيد
كاش بيداري مي دميد
روح پاكي و صداقت سحر
دوباره مي شكفت
كاش چشمان تو باز
شور طراوت مي يافت
مهربانيها را مي نوشت
خوبيها را مي نگاشت
كاش ميشد كه دوباره
بر نگاه تو تكيه زنم
من تمام عمر
مريد قصه هاي ژرف چشمان توام!
براي من
دوباره
قصه هاي ژرف و آشنا بگو!
دوباره با من
از ستاره ها عبور كن
تا به شوق تو
بسازم آشيانه
در دل سحر
و بگذرم
از اوج هاي و هوي
اين زمانه
و از كرانه هاي پر خطر
بي خطر!
|